روزی نیست که از غم و فاجعه فارغ باشیم. در داخل افغانستان با استبداد و جنایتهای طالبان مواجهایم. در بیرون از کشور، گرفتار ویرانی، بیسرنوشتی، بیوطنی، بحران هویت و خطر اخراج هستیم. با این حال، همچنان غرق روزمرگی، سردرگمی و نفرتپراکنی در حوزههای ضدطالبانی هستیم. به جای پرداختن به درد و رنج مشترک، به جای تمرکز بر فرصتها و تهدیدهای مشترک، شب و روز به آسیاب گروه تروریستی حاکم بر جغرافیا و دشمن با تاریخ و هویت جمعی، آب میریزیم. مخالفت با طالبان، بدون باور به ارزشهای انسانی و آزادیبنیاد، نه ارزشی دارد و نه راه به جایی میبرد. طالبان پیش از هر چیز دشمن ارزشهای انسانی و آزادیمحور است. هر جا که ارزشهای انسانی و حقوق بشری سر برآورد، طالب آن را سرکوب و نابود میکند. این ما هستیم که حتی پس از فاجعه سقوط در کام طالبان، به بیداری نرسیدهایم. خبر تلخ و فاجعهبار خودسوزی امیر توسلی یکی از خلبانهای نیروهای امنیتی جمهوری، عمق ویرانی جمعی ما را نشان میدهد. او پس از دریافت برگه اخراج از ایران، در اوج درماندگی به خود سوزی پناه بردهاست. ما همچنان در پراکندگی و سراسیمگی غرق. دریغ دریغا شعور و فراست سیاسی لازم برای فهم این وضعیت فاجعهبار!