گزارش تازهای در مورد وضعیت هزارهها و مستندسازی جنایت نسلکشی علیه این گروه قومی، از سوی «موسسه استراتژی و سیاستگذاری نیولاینز» منتشر شده، این گزارش با استناد به منابع میدانی، تاریخی و حقوق بینالملل نشان میدهد که جامعه هزاره از اواخر قرن نوزدهم تاکنون بهطور پیوسته هدف کشتار، تبعیض ساختاری و حملات سازمانیافته قرار داشته است. این گزارش با مرور قتلعامهای تاریخی، از دوران عبدالرحمان خان تا حملات گروه طالبان و داعش در سالهای اخیر، تصویری مستند از تداوم خشونت و نقض جدی حقوق بشر علیه این جامعه ارائه میدهد. در عین حال، نویسندگان بر مصادیق روشن نسلکشی طبق کنوانسیون ۱۹۴۸ تأکید کرده و سکوت جامعه جهانی را از عوامل اصلی تداوم رنج هزارهها دانستهاند. تاریخچه نسلکشی هزارهها به دوران عبدالرحمان خان در دهه ۱۸۹۰ بازمیگردد. او با صدور فتاوای جهاد و تحریک قبایل پشتون، سیاست نابودی هزارهها را به اجرا گذاشت، در این رویداد بیش از نیمی از جمعیت هزارهها قتل عام شدند و تعدادی هم به آوارگی کشانده شدند. زنان و دختران هزاره به بردگی جنسی و ازدواج اجباری کشیده شدند و کودکان به عنوان برده فروخته شدند. این گزارش یادآوری میکند که عبدالرحمان با مصادره زمینهای هزارهها و تحمیل مالیاتهای کمرشکن، ساختار اجتماعی و اقتصادی آنها را نابود کرد و این نخستین نسلکشی ثبتشده در تاریخ افغانستان بود. اما؛ در قرن بیستم نیز چرخه این خشونت ادامه یافت، یکی از نمونههای بارز آن، حمله نظامی نیروهای حزب اتحاد اسلامی و حزب جمعیت اسلامی کابل در سال ۱۹۹۳، به محله هزارهنشین افشار صورت گرفت که طی چند روز، صدها تا هزاران غیرنظامی هزاره کشته شدند، اجساد شان در خیابانها رها شده بودند، خانهها غارت و به آتش کشیده شدند و بر زنان و کودکان تجاوز شد. این حمله که با انگیزه قومی و مذهبی انجام شد، یکی از خونینترین جنایات جنگهای داخلی افغانستان بهشمار میرود. چند سال بعد، گروه طالبان در سال ۱۹۹۸ در مزار شریف دست به قتلعام گسترده علیه قوم هزاره زدند که بین ۲ تا ۸ هزار غیرنظامی هزاره کشته شدند؛ زنان مورد تجاوز قرار گرفتند و اجساد قربانیان دفن نشد و در خیابانها رها گردید. این کشتار در آن زمان از سوی ناظران بینالمللی به عنوان «نسلکشی قومی» توصیف شد. این گزارش به قتلعام افشار در فبروری ۱۹۹۳ میلادی در کابل نیز پرداخته است، که توسط شبهنظامیان جمعیت اسلامی و اتحاد اسلامی انجام شد، حدود ۱۰۰۰ غیرنظامی هزاره به قتل رسیدند. این خشونتها به قتل غیرنظامیان محدود نبودند و شامل اعمالی چون مثله کردن، قطع اندام تناسلی، رها کردن اجساد در خیابانها و ربودن حدود ۸۰۰ نفر (از جمله کودکان) نیز میشدند. بعد از آن در قتلعام مزار شریف در آگست ۱۹۹۸، توسط طالبان بین ۲۰۰۰ تا ۸۰۰۰ نفر از مردم هزاره کشته شدهاند. مقامهای طالبان، از جمله ملا منان نیازی، با «کافر» خواندن هزارهها، آنها را به تغییر مذهب، ترک افغانستان یا روبهرو شدن با مرگ تهدید کرده بود، همچنان این قتلعام با اعدامهای جمعی، خفگی در کانتینرها و جلوگیری از دفن اجساد قربانیان هزاره همراه بود. گزارش نشان میدهد که این الگوی نسلکشانه از طریق خشونت سیستماتیک در کشتار قزلآباد (۱۹۹۷)، بامیان (۱۹۹۹)، رُباطک (۲۰۰۰)، و یکاولنگ (۲۰۰۱) همچنان ادامه یافت. این گزارش را در سایت نیمرخ بخوانید: nimrokhmedia.com/?p=29449
گزارش تازهای در مورد وضعیت هزارهها و مستندسازی جنایت نسلکشی علیه این گروه قومی، از سوی «موسسه استراتژی و سیاستگذاری نیولاینز» منتشر شده، این گزارش با استناد به منابع میدانی، تاریخی و حقوق بینالملل نشان میدهد که جامعه هزاره از اواخر قرن نوزدهم تاکنون بهطور پیوسته هدف کشتار، تبعیض ساختاری و حملات سازمانیافته قرار داشته است. این گزارش با مرور قتلعامهای تاریخی، از دوران عبدالرحمان خان تا حملات گروه طالبان و داعش در سالهای اخیر، تصویری مستند از تداوم خشونت و نقض جدی حقوق بشر علیه این جامعه ارائه میدهد. در عین حال، نویسندگان بر مصادیق روشن نسلکشی طبق کنوانسیون ۱۹۴۸ تأکید کرده و سکوت جامعه جهانی را از عوامل اصلی تداوم رنج هزارهها دانستهاند. تاریخچه نسلکشی هزارهها به دوران عبدالرحمان خان در دهه ۱۸۹۰ بازمیگردد. او با صدور فتاوای جهاد و تحریک قبایل پشتون، سیاست نابودی هزارهها را به اجرا گذاشت، در این رویداد بیش از نیمی از جمعیت هزارهها قتل عام شدند و تعدادی هم به آوارگی کشانده شدند. زنان و دختران هزاره به بردگی جنسی و ازدواج اجباری کشیده شدند و کودکان به عنوان برده فروخته شدند. این گزارش یادآوری میکند که عبدالرحمان با مصادره زمینهای هزارهها و تحمیل مالیاتهای کمرشکن، ساختار اجتماعی و اقتصادی آنها را نابود کرد و این نخستین نسلکشی ثبتشده در تاریخ افغانستان بود. اما؛ در قرن بیستم نیز چرخه این خشونت ادامه یافت، یکی از نمونههای بارز آن، حمله نظامی نیروهای حزب اتحاد اسلامی و حزب جمعیت اسلامی کابل در سال ۱۹۹۳، به محله هزارهنشین افشار صورت گرفت که طی چند روز، صدها تا هزاران غیرنظامی هزاره کشته شدند، اجساد شان در خیابانها رها شده بودند، خانهها غارت و به آتش کشیده شدند و بر زنان و کودکان تجاوز شد. این حمله که با انگیزه قومی و مذهبی انجام شد، یکی از خونینترین جنایات جنگهای داخلی افغانستان بهشمار میرود. چند سال بعد، گروه طالبان در سال ۱۹۹۸ در مزار شریف دست به قتلعام گسترده علیه قوم هزاره زدند که بین ۲ تا ۸ هزار غیرنظامی هزاره کشته شدند؛ زنان مورد تجاوز قرار گرفتند و اجساد قربانیان دفن نشد و در خیابانها رها گردید. این کشتار در آن زمان از سوی ناظران بینالمللی به عنوان «نسلکشی قومی» توصیف شد. این گزارش به قتلعام افشار در فبروری ۱۹۹۳ میلادی در کابل نیز پرداخته است، که توسط شبهنظامیان جمعیت اسلامی و اتحاد اسلامی انجام شد، حدود ۱۰۰۰ غیرنظامی هزاره به قتل رسیدند. این خشونتها به قتل غیرنظامیان محدود نبودند و شامل اعمالی چون مثله کردن، قطع اندام تناسلی، رها کردن اجساد در خیابانها و ربودن حدود ۸۰۰ نفر (از جمله کودکان) نیز میشدند. بعد از آن در قتلعام مزار شریف در آگست ۱۹۹۸، توسط طالبان بین ۲۰۰۰ تا ۸۰۰۰ نفر از مردم هزاره کشته شدهاند. مقامهای طالبان، از جمله ملا منان نیازی، با «کافر» خواندن هزارهها، آنها را به تغییر مذهب، ترک افغانستان یا روبهرو شدن با مرگ تهدید کرده بود، همچنان این قتلعام با اعدامهای جمعی، خفگی در کانتینرها و جلوگیری از دفن اجساد قربانیان هزاره همراه بود. گزارش نشان میدهد که این الگوی نسلکشانه از طریق خشونت سیستماتیک در کشتار قزلآباد (۱۹۹۷)، بامیان (۱۹۹۹)، رُباطک (۲۰۰۰)، و یکاولنگ (۲۰۰۱) همچنان ادامه یافت. این گزارش را در سایت نیمرخ بخوانید: nimrokhmedia.com/?p=29449
@AtaeiMaryam70 حقیقتاً خسته شدیم از بس که هرکه داستان غم انگیز ما را برایمان بازگو کردن و هیچ کاری نکرد