"خیانت از زبان آغاز شد، نه از گلوله" هیچ واژهای بهتنهایی خنثی نیست. در زبانِ ما ایران نه یک جغرافیاست و نه یک دولت، که سازهایست که در تقاطع قدرت و خاطره مدام بازنویسی میشود. اما زمانی رسید که ایران با خشونتی پنهان در دهان حکومت به گروگان گرفته شد. از آن پس هرکه با جمهوری اسلامی درافتاد، با ایران دشمن خوانده شد. این همان لحظهایست که باید متوقف شد، مکث کرد و از نو پرسید، ایران چیست و جمهوری اسلامی کیست. نه به قصد بازتعریف، که برای برهمزدن یک ترفند زبانی که چهل سال مرگ را در پوشش میهندوستی توجیه میکند. این نوشتار بازگشت به همان نقطهی سرکوبشده است، لحظهای که مرز میان وطندوستی و قدرتپرستی فرو ریخت و حمله به جمهوری اسلامی بهعنوان حمله به وطن در ذهنها کاشته شد. از همین لحظه است که باید نوشت، نه برای دفاع از مجاهدین و مقاومت، که برای دفاع از معنایی که قربانی شد، پیش از آنکه حتی کسی بخواندش. مرز فقط آن خطی نیست که روی نقشه کشیدهاند، مرز جاییست که زبان دوست را از دشمن جدا میکند و معنا را از جعل. وقتی جمهوری اسلامی خودش را ایران جا زد، مرز میان آزادیخواهی و خیانت محو شد. چهکه تاریخ را گاهی نه با گلوله، که با واژه مینویسند و خطرناکترین واژهها آنهایی هستند که حقیقت را نامگذاری میکنند بیآنکه معنایش را بفهمند. وقتی به جنگ با جمهوری اسلامی گفتند حمله به ایران، واژهی ایران هم به خاک افتاد و خونین شد. در این مینگذاری زبانی تنها راه بقا، بازگشت به آن لحظهی انفجار است، جایی که حقیقت هنوز در واژه زنده است و باید آن را از زیر آوار بیرون کشید. از اینجاست که باید به عقب برگشت، به همان لحظهی مصادره شده و واژهای را بیرون کشید که با آن شلیک کردند، پیش از آنکه گلولهای رها شود. در روایتهای رسمی حکومت همیشه دیگری آغازگر جنگ است، همینطور مجاهدین، بیآنکه گفته شود پیش از آن چه بود،همانگونه که عراق آغازگر تهاجم خوانده شد، بیآنکه دانسته باشیم قبل از آن چه چیزی تنش را انباشته بود، همانطور که تمام جهان دشمن است، بدون آنکه تحلیل شود چگونه به دشمن بدل شد و امروز اسرائیل متجاوز است، بیآنکه گفته شود جمهوری اسلامی چگونه مرز میان مقاومت و ماجراجویی را عمداً پاک کرده است. روایت با حذف آغاز میشود،نه با رخداد، با مصادرهی زبان آغاز میشود، نه با گلوله و آنکه راوی را در اختیار دارد، همواره آغازگر را انتخاب میکند،نه کشف. از همینجاست که باید تاریخ را از سر نوشت، نه از جایی که صدای شلیک بلند شد، که از لحظهای که یک سو ناگفته ماند و سوی دیگر حقیقت را زیر آوار واژه پنهان کرد. تاریخ نه از شلیک، که از حذف آغاز میشود. در اقلیمی که زبان بریده شود، تن زبان میشود.ارتش آزادیبخش نه ارتشیست در معنای کلاسیکش و نه ارتشی بود برای اشغال، که بازتاب فشردهی سیاستیست که از دهانها گرفته شد و از صفحهها پاک تا از تاریخ حذف شود. در زمانی که هر واژهی سیاسی به مرگ ختم میشد، بدنها واژه شدند و تفنگ ابزار گفتوگو.این ارتش نه نماد خشونت، که سندِ بستهشدنِ تمام راههای دیگر بود. آنان که از خاک بیرون رانده شدند، تنها میتوانستند از بیرون بازگردند، نه برای فتح، که برای شکستن در. نه برای اشغال،که برای بازکردن پنجرهای در دیوار و این بازگشت در امتداد سنتی بود که قرن بیستم را شکل داد، از الجزایر تا ویتنام، از نیکاراگوئه تا فلسطین. جایی که ارتش نه نهاد قدرت، که نهادِ اعتراض بود. وقتی آزادی با زبان امکان نمییافت، به زبان مسلسل ترجمه میشد.ایران هدف نبود، جمهوری اسلامی دیواری بود میان مردم و وطن.ارتش آزادیبخش ترجمهی عدم امکان بود، بدنِ انکارشدهی سیاست.کوششی بود برای شکستن دیوار،با زبانی که دیگر هیچکس حاضر نبود بشنود. خیانت، یک واژهی تهی نیست.بار دارد، حکم دارد،سرنوشت میسازد. همین است که آن را به ابزار اعدام بدل کردهاند، نه فقط اعدام تن، که اعدام معنا.وقتی وطن با جمهوری اسلامی یکی شد، هرکه به این رژیم نه گفت،به میهن خیانت کرده است. اما پرسش این نیست که چه کسی گلوله را شلیک کرد، پرسش این است که چه کسی واژهی وطن را مصادره کرد.در لحظهای که نظام خود را همنام خاک کرد، مرز میان وفاداری و قدرتپرستی از میان رفت و در آن خلأ واژهی خیانت چون بمبی در دهان مردم کار گذاشته شد. اتهام خیانت نه پاسخی به کنش، که جایگزین اندیشیدن به کنش بود. در این روایت سکوت وطندوستیست و شلیک، خیانت. اما حقیقت همیشه بیرون از روایت ایستاده است و اگر قرار باشد از خیانت سخن بگوییم، باید آن را از آنجا آغاز کنیم که واژهی وطن در دهان حکومت زنجیر شد و خاک نه برای زیستن، که برای کشتن معنا یافت. خیانت زمانی آغاز میشود که وطن با حکومت یکی گرفته شود. ادامه در پایین👇
@MischannP ممنونم از اندیشه شرافت مندانه تان🙏🌞🍀 نوشته های تان مانند نسیم ملایم بهاری، تازه و سرشار از زندگی که بیداری را به هر انسانی نوید آزادی و رهایی میدهند. سلامت و سربلند باشید به امید پیروزی خلق در زنجیر مان #حق_زندگی #اری_به_جمهوری_دمکراتیک #نه_به_اعدام