زماني كه تو محل كار فعليم كارآموز بودم، اوج فروپاشي روانيم بود، به خاطر يه انگل دروغگويي كه همه كاراشو ميداد به من! توي همون تيم يه خانم پنجاه و خورده اي ساله ايتاليايي بود كه هميشه حالمو مي پرسيد و دوست داشت بيشتر راجع بهم بدونه، امروز ناهار مهمونمه!
0
0
10
187
0