لحظه به لحظهای که کنار هم بودیم توی ذهنم تکرار میشه. من موقعی که کم میآوردم تو بغل تو گریه میکردم. حالا انگار پشتم خالیه و دست تنها باید از پس نبودن تویی که برات میمردم بر بیام. پرنیا واقعا انصاف نبود که تو زودتر بری و منو بالای سر مزارت تنها بذاری.
0
0
2
156
0