رنج فهمیدن به من آموخت فهمیدن خطاست روز و شب دائم سوال از خویش پرسیدن خطاست مثل مردم بی تفاوت باش و چشمت را ببند ساده دل! در سرزمین کورها دیدن خطاست تا که میرنجیم اَنگِ زود رنجی میزنند زود رنجاندن روا و زود رنجیدن خطاست گاه گاهی پیک های لطف را باید شمرد بی حساب از بادهی احساس بخشیدن خطاست مثل باران بودم و این روزها فهمیده ام روی خاک خشک و بی محصول باریدن خطاست گاه تلخی ها به لطف صبر شیرین میشود میوه های کال را از شاخه ها چیدن خطاست مهدی جوینی
0
0
6
423
0