#بیوگرافی_واقعی_احمد_شاه_مسعود مشهور به ب پنجشیر: ۱/۳ تاريخ بدون دروغ نويسنده: بابر پنجشیری. احمد شاه مسعود فرزند دگروال دوست محمد در سال 1332 برابر با 1953 میلادی در قریه جنگلک ولسوالی پنجشیر تولد شد. پدر کلان او زمرد شاه از قریه ده بیدی سمرقند در زمان امیر امان الله خان به افغانستان مهاجرت کرده و در دره پنجشیر اقامت گزید. این زمانی بود که انور پاشای ترکی که برای مبارزه بر علیه سلطه روسها به آسیای میانه آمده بود آخرین روز های حیات خویش را سپری میکرد ، زیرا قوت های او یکی پی دیگری در مقابل بولشویکها شکست میخوردند و تاجیکها و ازبکها او را رها کرده بودند . در ماه جون 1922 او فقط با 25 جنگجوی ترکی خویش در مقابل یک کندک 300 نفری روسها قرار گرفته بود. او هم میتوانست مانند هزاران تاجک، ازبک و ترکمن از سرحد عبور کرده و به افغانستان بیاید ولی او و ترکهای وفادارش مقابله را ترجیع دادند و مستقیما ً سوار بر اسپهایشان در حالیکه شمشیر های از غلاف بیرون شده را بالای سر هایشان میچرخاندند بر روسها حمله ور شدند. در این حمله که در حقیقت انتحاری بود تمام آنها کشته شدند و روسها سلطه خویش را در آنجا مستحکم کردند. در جریان این حمله و ختم آن هزاران هزار تاجک، ازبک و ترکمن که مطابق بعضی از آمار و ارقام تعداد شان به بیشتر از سه میلیون مهاجر میرسید سرحد را عبور کرده و داخل افغانستان شدند. این دومین مهاجرت دسته جمعی به این کتله وسیع از شوروی سابق به افغانستان بود. بار اول این نوع مهاجرت کتلوی در زمان تزار روس که آسیای میانه را زیر کنترول میاورد، صورت گرفت بود. تعداد زیادی از مردم سمرقند و از جمله قریه ده بیدی که در بار اول به افغانستان آمده بودند از طرف حاکمان افغان در دره پنجشیر زمین بدست آورده بودند و از اینرو پدر کلان احمد شاه مسعود هم پنجشیر را برای زندگی برگزید. استقلال افغانستان و نزدیکی دولت مستقل افغانی با حکومت بالشویکها در شوروی که استقلال افغانستان را به حیث اولین کشور برسمیت شناخته و وعده هر همکاری را داده بود باعث گردید که ضد انقلابیون در آسیای میانه مشهور به باسمچی ها از کمکهای نظامی که از خاک افغانستان بدست میاوردند ، محروم گردند ولی به جای آن تعداز زیادی از آنها افغانستان را به حیث کشور امن برای مهاجرت برگزیدند و مقیم شدند. حکومت امان الله خان و اصلاحات او شرایط یکسانرا برای تمام اتباع کشور از جمله مهاجران تازه وارد که افغانستان را کشور شان انتخاب کرده بودند برابر کرد. چون در شمال کشور زمینهای فراوانی غیر قابل استفاده وجود داشت دولت فرمانی را به تصویب رسانید که مطابق آن به مردم ولایت کابل و سایر ولایات کشور اعلان گردیده بود که اگر خواهان زندگی در شمال کشور و دریافت زمین باشند به ادارات ذیربط دولتی مراجعه کنند. از این توزیع زمین تعداد زیادی از مهاجران جدید هم استفاده کردند. با به پایان رسیدن غیر مترقبه حکومت امانی که اولین دولت دموکراتیک در تاریخ افغانستان بود اوضاع کشور نیز با تغیرات گسترده مواجه گردید. حبیب الله کلکانی مشهور به بچه سقاو بوسیله ملا های دست نشانده انگلیس به بهانه اینکه اسلام در خطر است مانند یکعده دیگر به بغاوت تشویق میشد. انگلیس ها به این سرکرده باند دزدان و جنایتکاران از طریق ملا های وابسطه خویش پول و اسلحه فرستاده و او را تا جایی تجهیز کردند که بتواند حکومت نو پاه را سقوط دهد. اما این فقط گام اول توطئه انگلیس ها بود، انگلیس ها پلان داشتند تا بوسیله اشخاصی چون بچه سقاو چنان شرایط را به میان آورند تا مهره مورد نظر شان به کرسی کابل بنشیند. این مهره مورد نظر آنها نادر خان بود که وظیفه داشت مشروطه خواهان را که با روسیه شوروی نزدیک بودند از سر راه دور کند تا بلوسیله نفود روسیه کمونیست در افغانستان زیر صفر برسد. قبایلی که نادر خان را برای به سلطنت رساندن و پاکسازی کشور از گروه های چپاولگر و رهزن کمک کردند نقش بزرگی در ایجاد حکومت مرکزی و بخصوص سرکوب یاغیان شمالی که تعدادی زیادی مهاجران آمده از آسیای میانه هم در میان شان بود ، بازی کردند. مهاجران آسیای میانه از جمله تاجکان سمرقندی چون حکومت نوبنیاد امان الله از جمع کشور های جهان با روسیه بلشویک هم روابط نزدیک داشت ، کمر بچه سقاو را بسته بودند. بسیاری از مردمان قبایل بخصوص قبایل منگل و جاجی بعد از سرکوب بیرحمانه و خونین یاغیان بخصوص در شمالی در همان مناطق باقی ماندند و جوانان مجرد منگل و جاجی دختران زیادی را از جمله از جمع مهاجران آسیای میانه شوروی سابق ⬇️
۲/۳ به عقد نکاح خویش درآوردند. سلسله این ازدواج های تا حد زیاد جبری ، آنقدر وسیع بود که به گفته بعضی از مورخین و افغان شناسان حتی در ظاهر فزیکی و سیمای مردمان شمالی بخصوص مهاجران، تاثیر دایمی به جاه گذاشت. به دربار شاهی و فامیلهای نزدیک به دربار هم کنیزان و غلامان زیادی برای کار فرستاده شدند که در بین آنها دختران خوش صورت و جوان برای پر جلوه کردن شب نشینی ها نیز شامل بودند. نادر خان با درایت که داشت اجازه نداد تا در گرو پشتونهای که او را برای رساندن به تخت و تاج یاری کرده بودند قرار گیرد. از اینرو از روز اول آنانی را که میخواستند تا جز اردوی منظم گردند به صفوف اردو جذب کرده و توسط آنها حکومت مرکزی را بیشتر مستحکم نمود. بعد از قتل نادر خان بوسیله عبدالخالق پسر خوانده غلام جیلانی خان چرخی موج دیگری از انتقام گیری ها و تصفیه مشروطه خواهان و طرفدران جنبش امانی آغاز شد که تا سالهای 60 یا دهه دموکراسی ادامه داشت. در این زمان که احمد شاه مسعود صنف اول مکتب ابتدایی قریه جنگلک بود فامیل او بر اساس نزدیکی با غلام بچه دربار، عبدالرحیم که اهل پنجشیر و به قول بعضی نیز از مهاجران سمرقندی بود، به کابل آمد. به قول تعداد کثیری مردم پنجشیر عبدالرحیم غلام بچه هم فرزند یک مهاجر سمرقندی بود و او بود که پدر مسعود دگروال دوست محمد را به اردوی افغانستان راه داد. پدر مسعود بعداً به هرات رفته و به پست عالی قومندان ژاندارم و پولیس آن ولایت که در آنزمان به نزدیکان دربار داده میشد مقرر گردید. فعالیت های سیاسی مسعود زمانی شروع شد که در پولتخنیک کابل به تحصیل آغاز میکند و با یکعده از اعضای جوانان مسلمان آشنا میشود. این زمانی است که شخصیت مسعود شکل گرفته و او خصوصیات از خویش نشان میدهد که بیشتر تبارز شخصی بود که آرزوی نام کشیدن دارد تا دفاع از مذهب و عقیده. در 1973 یا 1352 زمانی که شهید سردار محمد داود خان به خواست اکثریت مردم افغانستان برای آوردن تغیرات ، دولت شاهی را ختم اعلان میکند ، احمد شاه مسعود دوره سیاه زندگی خویش را آغاز میکند او با بیشرمی به همان دولتی پناه میبرد و تمرینات نظامی کسب میکند که پدرش دگروال دوست محمد آنرا کشور مصنوعی و ساخته و پرداخته انگلیسها میدانست. او بر اساس دستور و هدایات همان دولت مصنوعی پنجابی های پاکستانی برعلیه مردی بغاوت اعلان کرد که پدرش او را سردار قهرمان و سمبول وطنپرستی میدانست. در زمان کسب تمرینات نظامی در دوره اول اقامت در پاکستان احمدشاه جوان که ریش و بروت هنوز نکشیده بود با حکمتیار خیلی نزدیک میشود و در همین زمان حکمتیار به او پیشنهاد میکند تا تخلص مسعود را انتخاب کند که او آنرا پذیرفته و از همان زمان به بعد خود را احمد شاه مسعود خطاب میکند. بعد از دور اول تمرینات نظامی بوسیله نظامیان پاکستان که جنرال بابر مسولیت مستقیم آنرا به عهده داشت گروپ مسعود مخفیانه از راه کنر ، نورستان و لغمان به پنجشیر آمده و بالای پسته های دولتی به حمله آغاز میکنند. مردم محل از جمله فامیل پهلوان مشهور کشور احمد جان که سردار محمد داود خان را شخصیت ملی و وطنپرست میدانستند به همکاری دولت شتافته و باند جنایتکار و فروخته شده به پنجابی های بویناک پاکستانی مسعود را با شکست شرمسار مواجه میسازند. مسعود از محل فرار کرده و دوباره راهی پاکستان میشود و با بیشرمی غلامی پنجابی های پاکستان را قبول کرده و بوسیله آنها اعاشه و اباته میشود. در این زمان گفته میشود که او با یک میجر( جگړن) پاکستانی و به روایت دیگر با شخص بابر روابط جنسی داشت – او در آن زمان اصلا ً ریش و بروت نداشت و به خام بچه ی مشابه بود. پاکستانی ها نسبت اینکه حکمتیار هم به زبان انگلیسی، هم پشتو و هم اردو بلدیت داشت و تحلیلگر خیلی زیرک بود با اومسایل و پلان های شانرا مطرح میکردند تا دیگران از جمله مسعود را با خبر کند و این چیزی بود که به مزاج مسعود خوش نمیخورد و برای اینکه خود را با پاکستانی ها نزدیک سازد تا سرحد بر قراری روابط جنسی با جگرن پاکستانی پیش رفت. بعد از تجاوز روسها به افغانستان مسعود به دستور پاکستانی ها و با پول زیادی که از طریق سی آی ای در اختیار او قرار گرفته بود با یکعده دیگر داخل افغانستان شده اول در نورستان زیر حمایه مجاهدین آن دیار قرار گرفته و بعدا ً به پنجشیر رفته و با پول که سی آی ای از طریق آی اس آی پاکستان به او میپرداخت یکعده را بدور خویش جمع کرده و بر علیه روسها اعلان جنگ کردند. ولی این حملات بر علیه متجاوزین روس وقتی قوای مربوط به اردوی سرخ داخل دره پنجشیر شدند خاتمه یافت. مسعود اول به کوه ها فرار کرد ولی روسها که از گذشته او بوسیله جواسیس خویش آگاهی داشتند ، انتظار همکاری او را بعید ندانسته و به جای قتل او و
@zamzam0013 روایت تان سراسر جعل و دور از حقیقت ، دروغگو روسیاه هردو عالم هست !
@zamzam0013 زیری این توییت، مبایلدزدها پنجشیری فقط دشنام داده است!
@zamzam0013 جوالی ؟ این مرتبه اگر زنده بودم نسل تو بینا موس را برای همیشه به مسلک اصلیت می فرستم
@zamzam0013 فراموش نکنید، اجداد احمد شاه مسعود از کشوری به کشوری مهاجر نشدند، هر تاجیک حق زندگی در تاجیکستان را دارد حالانکه تولد تاجیکستان حد اکثر از ۵۰ سال بیش نیست، اما تخت رستم در اوغانستان جعلی واقع است. مرو، بخارا و سمرقند هذالقیاس اگرچه وجود ازبکستان و ترکمنستان فعلی را میبینید.
@zamzam0013 تمامش پروپاگند دروغ محض وعاری از حقیقت است حتی یک کلمه راست در این متن دیده نمیشود
@zamzam0013 بیوگرافی؟ نه، شاید بهتر است بگوییم روایت یک عقده! احمدشاه مسعود، شخصی بود که کینهاش نسبت به پشتونها چنان ریشهدار و عمیق بود که او را به آغوش بزرگترین دشمن تاریخی مردم افغانستان، یعنی پاکستان، کشاند. سرانجام این بازی خطرناک را امروز همگان به چشم میبینند؛ سرزمینی ویران،
@zamzam0013 اوغان كه تره واري هر نبود باز خركوس است ، تو كدامش استي او نسل هيرامندي ؟
@zamzam0013 از کدام کتاب روایت کردیت جناب دروغ نیست مگر
@zamzam0013 خوبش کردی، خوب تکاندی شانرا ههههههه شف شف نگو شفتالو بگو مشهور به ب نی بلکه بز پنجشیر ههههههه.
@zamzam0013 @ezatullah_rezai گو خوردی کثافت با این دروغ ات از امان الله یکصد وبیست سال میگذرد که پدر کلان مادری من در دوران پادشاهی اش با چند خان دیگر پنچشیر به دیدن اش رفته بودند ، در حالیکه هفت پشت پیشتر خود را نام میبردند که در پنچشیر زندگی میکردند ، نام پنچشیر کجکن بود که در زمان سلطان محمود پنچشیر شد
@zamzam0013 اولا اگر تو منافق و دروغگو نمی بودی زیر نام مستعار ظاهر نمیشدی! دوم این مضمون کاملا جعلی و پر از دروغ های شاخدار است که هر کسی که به اندازه ای یک نخود هم عقل داشته باشد میداند که شخص نویسنده یک شخص مریض، متعصب، دروغگو و عقده مند است که بخاطر رضای دگران این کار را کرده است!
@zamzam0013 تاسو ټول: ای اس ای ای اس ای ای اس ای ای اس ای ای اس ای
@zamzam0013 موش صحرای تو در این کشور در مغاره ها زندگی میکنی تا هنور روی خانه ندیدی ،،بازمانده مغل خونخوار ،،دنیا آخر شده کراچیوان و موچی سیاستمدار شده نشانه های قیامت است 🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣
@zamzam0013 جوگی زاده سگ تازی سگ چتلستان اخمق شاش جوگیوف
@zamzam0013 کیرم در دهن مادر تو چنگیزی نطفه مردار کت کصشعرت
@zamzam0013 وجدان شما کجاست و برای چه ارزشی اینگونه پروپاگندا نشر میکنید؟ ای جاسوس مسعود قهرمان با افتخار افغانستان است. و مردم تاریخ قهرمان خود را با تمام و کمال میدانند پس بیهود خودت زحمت نده
@zamzam0013 لعنت الله علل کاذبین لعنت الله علل متعصبین
@zamzam0013 موش کیلوی چند است گفتند که هرزه های بی ارزه چینائی مانند قیمت موش را بالا برده اند خبر دارید و حالا چه نوش جان میکنید
@zamzam0013 کجایش به سمرقند می ماند تو برو یک سمرقندی را بیار....افغانستان مورد تاخت و تازهای زیادی قرار گرفته اینها بقایا و اولاده ناخلف سربازان اسکندر کبیر، تازی های عرب، وشنو های هندی و مغولها می باشند. زبان شان دری ۷۰٪ عربی و هندی و انگلیسی است نژاد ندارند تازی حالا تاجیک گفته میشوند